دلم رو تهدید کردم اگه یه بار دیگه بهونتو بگیره بدمش دوباره بسوزونیش.... باز باران با ترانه،ميخورد بر بام خانه... خانه ام كو؟؟؟؟ خانه ات كو؟؟؟؟ آن دل ديوانه ات كو؟؟؟؟ روزهاي كودكي كو؟؟؟؟؟؟؟ فصل خوب سادگي كو؟؟؟؟ يادت آيد روز باران،گردش يك روز ديرين..... پس چه شد؟؟؟؟ ديگر كجا رفت خاطرات خوب و رنگين؟؟؟؟ در پس آن كوچه بن بست در دل تو آرزو هست!!! كودك خوشحال ديروز... غرق در غم هاي امروز ياد باران رفته از ياد آرزوها رفته بر باد،كودكيمان رفته بر باد... آخ باز باران باز باران.... هرچه بیشتر میخواهمت دورتر میشوی.... برگرد .... طاقت دوریت را ندارم!!!! قول میدهم دیگر دوستت نداشته باشم.... چنگ میزنم به خیالت! مشتم را که باز میکنم غمگینتر میشوم... عطر دستهایت می پرد کدام را نگه دارم؟! خیالت را؟! عطر دست هایت را؟! آن روزهای از دست رفته را؟! یا...؟! هیچکدام … من خواب و خیال نمیخواهم! خودت را کم دارم! یادت که نرفته؟ تو یک آغوش به من بدهکاری ... اگه میخای به من تکیه کنی، تکیه کن... فقط بدان که من، دیواری ترک خورده ام...!!! تحمل تکیه را دارم اما ضربه نه....! آدمی را دیدم با سایه درد و دل میکرد چه رنجی میکشد وقتی هوا ابریست ... دلم گرفته.... کجایی سهراب؟؟؟؟؟؟ عشق دیگر صدای فاصله ها نیست.... صدای فنر تخت هاست چرا ساکت نمیشوی؟؟؟؟؟؟؟ صدای نفس هایت در آغوش دیگری،از این راه دور هم آزارم میدهد.... لا مصب آروم تر نفس نفس بزن.. آدم باید یه " تو " داشته باشد که هروقت دلش از دنیا و آدماش گرفت... بگه بیخیال خوبه که " تو " هستی !!!!! كچل شدم!!!! چيزي نديدم. . . . . چه شد آن دنيايي را كه ميگفتي خراب ميكني اگر يك تار مويم كم شود..... گرماي تنت ارزاني همان لاشخور ها... من سرماي تنهاييم را به گرماي هوست ترجيح ميدهم!!!!! آدمی که میخواهد برود ، دلتنگی مرض عجیبیست... آدم را آرام آرام آرام ناآرام میکند...
میرود ...
داد نمیزند که من دارم میروم ..
آدمی که رفتنش را داد میزند ؛
نمیخواهد برود ...
داد میزند که نگذارند برود ...
درست همون موقعي كه داري از دوريش به هم ميپيچي...
اون داره تو بغله يكي ديگه به هم مي پيچه؛
اي عشق لعـــنت بر تو باد...!!
قالب جديد وبلاگ پيچك دات نت |